در یکی از شهرهای نیمه غربی امریکا به نام شهر راکون شایعات عجیبی در مورد ناپدیدشدن انسانها پخش شد..گروه براوو در حین انجام ماموریت خود برای بررسی این ناپدید شدنها و اجساد ی كه در اطراف به چشم میخوردند به یكباره ارتباط انان با مركز ارتباطی قطع میشود و تا چندین روز بدون ارتباط با مركز به سر میبرند اما مقامات بالاتر از این موضوع نگران میشوند و گروهی را به انجا عزام میكنند.
برای بررسی این مشکلات پلیس محلی به نام الفا به محل اعزام شدند
در محل مورد نظر اتفاقاتی پیش می اید كه برای گروه الفا بسیار گران تمام شد.
. تیم دیگری به نام الفا به منطقه اعزام شد تا اعضای گروه براوو را بیابند.پس از رسیدن اعضای الفا و فرود هلی كوپتر به تجسس پرداختند و بعد از اندك مدتی یکی از اعضایشان با جسدی مواجه میشود و به تفتیش جسد میپردازد و یك اسلحه پیدا میكند اما ناگهان سگهای وحشی به طرف انها حمله ور میشوند.خلبان هلیکوپتر وحشت زده شده واز محل میگریزد..در این حال اعضای گروه الفا به سمت عمارتی در حال فرار از دست سگهای درنده هستند.به عمارت میرسند و در انجا پناه میگیرند در اینجا است كه کابوسها شروع میشود.در این میان جیل والنتاین-البرت وسکر -کریس ردفیلد و بسیاری دیگر حضور دارند.در طول داستان متوجه میشوید که البرت هیچ کمکی به انها نمیکند و هدف او از این ماموریت نابودی تمام گروه و مخفی نگه داشتن این موضوع ازمایشگاه هست.
در ابتدای این مشكلات صدای شلیك گلوله ای از داخل راهرو عمارت می اید و با بری و جیل یا كریس به محل صدای شلیك میروید كه با لكه خونی مواجه میشوید و به اتاق كناری میروید تا اینكه یكی از افراد گروه براوو را مشاهده میكنید كه توسط یك زامبی وحشی تكه پاره میشود و سپس به جیل حمله میكند .
جیل به سمت بری میرود و بری نیز این موجود خطرناك را نابود میكند.
سپس به هال در عمارت می ایند اما هیچ خبری از البرت و كریس نیست.؟
ادامه در مطلب
مقاومت الکتریکی را تعریف کنید .